زندگی به سبک شهدا / آشپزی خانم من حرف نداره
کتهام شفته شد. همان را گذاشت جلوی دوستهاش و گفت: آشپزی خانم من حرف نداره،
«مادرم نمیگذاشت ما غذا درست کنیم چون پدرم نسبت به غذا حساس بود؛ اگر خراب میشد، ناراحت میشد.تا قبل از عروسی من اصلا برنج درست نکرده بودم.
بعد از ازدواج، اولین شبی که در منزل خودمان رفتیم، مهدی آمد خانه و گفت « ما هیچ مراسمی نگرفتیم. بچهها میخوان بیان دیدن من. میتونی شام درست کنی؟»
کتهام شفته شده بود. همان را آورد، گذاشت جلوی دوستهاش وگفت « آشپزی خانم من حرف نداره، فقط این دفعه برنجش خوب نبوده و به خاطر همین وا رفته.»
_______________________________________________________
از خاطرات همسر شهید مهدی باکری
منبع: http://www.islamiclife.ir/